آسا نیوز؛ مهرداد خدیر- در آستانۀ عید فطر ۱۴۰۳ یک اشارۀ تاریخی مناسبت دارد همان گونه که با ماجرای پارک قیطریه یاد نماز عید فطر در تپه های قیطریه در سال ۱۳۵۷ هم تازه شد. این نوشته اما نه دربارۀ ۴۵ سال قبل که مربوط به ۷۲ سال پیش است: نماز عید فطر در […]
آسا نیوز؛ مهرداد خدیر- در آستانۀ عید فطر ۱۴۰۳ یک اشارۀ تاریخی مناسبت دارد همان گونه که با ماجرای پارک قیطریه یاد نماز عید فطر در تپه های قیطریه در سال ۱۳۵۷ هم تازه شد. این نوشته اما نه دربارۀ ۴۵ سال قبل که مربوط به ۷۲ سال پیش است: نماز عید فطر در سال ۱۳۳۱ در امجدیه.
امجدیۀ تهران اگرچه در تاریخ خود میزبان رخدادهای مهم ورزشی و کامیابیها و ناکامیها خصوصاً در رشتۀ فوتبال بوده و خاطرات بسیاری در آن رقم خورده اما به خاطر وسعت و امکان حضور ۳۰ هزار نفر از مردم و محل آن در مرکز تهران گاه در برخی مناسبتهای سیاسی هم از آن استفاده شده است.
هر چند با تأسیس ورزشگاه ۱۰۰ هزار نفری آریامهر که در جریان انقلاب ۵۷ نام آن به «آزادی» تغییر یافت اینگونه مراسم به آزادی منتقل شد اما امجدیه هنوز تاریخی را در دل خود دارد.
البته سه سال بعد از انقلاب ۵۷ نام رسمی امجدیه به خلبان شیرودی تغییر یافت که در بهار ۱۳۶۰ در پی رشادتی به یاد ماندنی در جبههها به شهادت رسید اما در حافظۀ مردم همچنان با نام امجدیه ثبت شده است.
از مناسبتها و تجمعات سیاسی در امجدیه میتوان به اجتماع هواداران شاپور بختیار در زمستان ۱۳۵۷ و سال بعد تجمع هواداران مجاهدین خلق یا میتینگ انتخاباتی ۴ کاندیدای نهضت آزادی و مشخصاً مهندس بازرگان در مجلس اول شورای ملی در سال ۱۳۵۸ اشاره کرد یا تجمع انتخاباتی هواداران سید محمدخاتمی رییس جمهوری مستقر وقت در سال ۱۳۸۰ که سعید حجاریان در اولین حضور عمومی بعد از ترور ۱۵ ماه قبل شعر فریدون مشیری را در تشویق به رأی دوباره به خاتمی خواند و اثرگذار شد: شیشه غم را نکوبی گر به سنگ/ هفت رنگش می شود هفتاد رنگ.
اما همین امجدیه در تاریخ خود شاهد برگزاری یک نماز عید فطر هم بوده است و آن همان نمازی است که در دولت ملی دکتر محمد مصدق و روز سوم تیر ۱۳۳۱ خورشیدی برگزار شد و خطبه های آن را آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی خواند.
تفاوت اما تنها در محل نماز عید (امجدیه) و خطبه های شخصیتی بیشتر سیاسی (کاشانی) نبود که به خاطر انبوهی جمعیت مکان از مسجد به ورزشگاه منتقل شد. در حالی که سال بعد (۱۳۳۲) همین آقای کاشانی نماز عید را در مسجد سلطانی بازار اقامه کرد.
احتمالا می خواهید بدانید با توجه به این که روابط مصدق و کاشانی هنوز شکرآب نشده بود مصدق در این نماز شرکت داشته یا نه و اگر آری آیا عکس و تصویری از آن در روزنامه های آن زمان موجود است و اگر چنین است همین به قاعده باید برای نقی گزارۀ «مصدق هم مسلم نبود» کفایت کند!
حالا میرسیم به وجه سوم تفاوت نماز عید فطر سوم تیر ۱۳۳۱ در امجدیه و این یعنی علاوه بر ورزشگاه و کاشانی جمعیت به امجدیه آمده بودند تا برای استقبال از دکتر مصدق هم آماده شوند چرا که نخستوزیر ملی از سفری خارجی برمیگشت. اما نه از سفری تشریفاتی یا به قصد استراحت یا شرکت در کنفرانسهای جهانی.
او هفتم خرداد به لاهه رفته بود تا از حق ملت ایران در صنعت نفت دفاع کند و سر خود هم نرفته بود. سه روز قبل از آن در نامهای تصمیم خود را به مجلس شورای ملی اطلاع داده بود. همان روز آیتالله کاشانی خطاب به ملت ایران نوشت: « جناب آقای دکتر مصدق با تنی خسته و حالتی رنجور به منظور احقاق حق و سربلندی شما ملت شریف عازم سفر و قطع مظالم و دسایس بیگانگان است.»
مصدق، هفتم خرداد ۱۳۳۱ به لاهه رفت و سوم تیر ۱۳۳۱ و درست در روز عید فطر روانه تهران شد و در لاهه نماند تا حکم صادر شود هر چند قراین همه از پیروزی ایران خبر میداد.
دادگاه لاهه بعد از ۱۲ جلسه وارد شور شد و سرانجام ۲۸ روز بعد از بازگشت نخستوزیر به کشور در ۳۱ تیر ۱۳۳۱ با ۹ رأی مخالف در برابر ۵۶ رأی موافق حکم خود را دایر بر این که دیوان دادگستری بین المللی صلاحیت رسیدگی به دادخواست انگلستان را ندارد صادر کرد و این پیروزی ایران بود چرا که مصدق اصرار داشت ثابت کند این اختلاف دو کشور نیست تا یک نهاد بین المللی دخالت کند بلکه اختلاف با یک شرکت است (نفت ایران و انگلستان) و بدین ترتیب راه هموار شد.
چون روز قبل از صدور حکم لاهه قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ برای خلع قوام و نخست وزیری دوبارۀ مصدق صورت پذیرفته و خونهایی ریخته شده بود مجال جشن فراهم نیامد.
با این توضیحات به سومین وجه تفاوت عید فطر سوم تیر ۱۳۳۱ در امجدیه و با خطبههای کاشانی میرسیم که شور و هیجان حاضران است برای استقبال از نخستوزیری که رفته بود نفت را ملی را کند. (به زبان امروز: نرفته بود پشتیها را بردارد!)
تفاوت چهارمی هم هست و آن هم این که در آن زمان تنها وسایل یا وسایط ارتباطی رادیو و روزنامهها بود و خبری از تلویزیون و اینترنت و سایت نبود.
اکثریت جامعه اما بیسواد بود و از این رو باید گفت نقش مهم را در تجمع و تهییج و اطلاع رسانی به مردم رادیو ایفا کرد که مدیریت آن با علی اصغر بشیر فرهمند بود که روز ۲۸ مرداد چاقو خورد و در دادگاه بر دست مصدق بوسه زد و وفاداری خود را نشان داد.
رادیو مردم را به حضور در نماز عید فطر و بعد از آن استقبال از مصدقِ بازگشته از لاهه دعوت کرد و با فناوری های آن زمان پخش خطبه های آیت الله کاشانی از رادیو هم قابل توجه است.
در کشورهایی که به تاریخ اهمیت می دهند این مناسبت ها را در همان محل ها ثبت می کنند.
اکنون بخش هایی از ورزشگاه پیر شهر خاک میخورد اگرچه قسمت های فعال مانع آن شده که تخریب و به برج بدل شود و در ساختمان رادیو هم ندیدم جایی را به نام بشیر فرهمند کرده باشند.
به هر رو در نماز عید فطر سال ۱۳۳۱ که سوم تیر آن سال برگزار شد جمعیت بعد از اقامه نماز در امجدیه روانۀ فرودگاه شدند و جالب این که چون فرودگاه از امجدیه دور بود در واقع در مسیر بازگشت نخست وزیر ایستادند و مثل حالا جمعیت به جای خاصی برای گردآمدن و استماع سخنرانی منتقل نمی شد و همین که در مسیر و در دو سوی خیابان می ایستادند به معنی استقبال بود. سنتی که تا سال ها ادامه داشت و اکنون با بالارفتن ملاحظات امنیتی و تراکم خیابان و جمعیت عملا متروک شده است.
منبع: عصر ایران
برچسب های :
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط پایگاه تحلیلی و خبری آسانیوز در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.